جدول جو
جدول جو

معنی نیک گفتار - جستجوی لغت در جدول جو

نیک گفتار
(گُ)
نیکوگفتار. خوش بیان. نیکوسخن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
نیکوسخنی. نیک گفتار بودن
لغت نامه دهخدا
(رَ)
خوش رفتاری
لغت نامه دهخدا
(گُ)
خوش بیانی. فصاحت
لغت نامه دهخدا
(رَ)
خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(نَ گُ)
نرم زبان. که سخنی نرم و ملاطفت آمیز دارد. که به رفق و ملایمت و ملاطفت و مردمی سخن گوید، که به شرم و آهستگی سخن گوید: بهنانه، زن نرم گفتار. (منتهی الارب) ، فروتن. متواضع:
مشو نرم گفتاربا زیردست
که الماس از ارزیز یابد شکست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
پاک سخن
لغت نامه دهخدا
(نِ گُ)
نکوگوی. خوش سخن. نیکوکلام. که گفتاری خوش و پسندیده دارد
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نیکوروش. که رفتاری خوب و پسندیده دارد. خوش رفتار
لغت نامه دهخدا
(گُ)
نکوگوی. نیکوبیان. خوش گفتار
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاک گفتار
تصویر پاک گفتار
پاک سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک گفتن
تصویر نیک گفتن
تحسین کردن تعریف کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغز گفتار
تصویر نغز گفتار
خوش بیان، شیرین سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش گفتار
تصویر پیش گفتار
مقدمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گیر گفتار
تصویر گیر گفتار
لکنت کلام
فرهنگ واژه فارسی سره
خوش بیان، خوش سخن، خوش کلام، خوش گفتار
متضاد: بدگفتار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دیباچه، مدخل، مقدمه
فرهنگ واژه مترادف متضاد